مترجم: فرید احسانلو
منبع:راسخون
 

دولت چین در چند سال گذشته دوره‌های تكمیلی آموزش عالی را دایر كرد. در این تاریخ كمیته ملی علوم تصویب كرد كه بعضی دانشگاه‌ها و مؤسسات تحقیقاتی رشته‌های فوق لیسانس و دكترا، در حوزه‌های مختلف علوم و مهندسی، تربیت كنند. از سال 1981 به بعد هر عضو جدید كادر آموزشی فیزیك لااقل باید درجه فوق لیسانس ( كه دوره آن دو سال است) داشته باشد. معمولاً بسیاری از اعضای هیئت علمی برای ادامه تحصیل به خارج اعزام می‌شوند. ارزش درجات تحصیلی فارغ التحصیلان خارج معمولاً در نظام آموزشی چین به رسمیت شناخته می‌شود. دو مجله آموزشی فیزیك، با تیراژ وسیع در چین منتشر می‌شود. نام یكی از این دو مجله فیزیك دانشگاهی و دیگری آموزش فیزیك است. بسیاری از ایده‌های جدید مربوط به آموزش فیزیك، چه در سطح دانشگاه و چه در سطح دبیرستان، از طریق این دو مجله معرفی می‌شوند. نظام آموزشی چین در جریان انقلاب فرهنگی این كشور، طی سال‌های 1966 تا 1976 متحمل زیان‌های فراوان شد. در این مدت تقریباً تمامی دانشگاه‌ها یا تعطیل بودند و یا با كمتر از ظرفیت معمولی خود كار می‌كردند. در مواد آموزشی تجدید نظرهای اساسی به عمل آمد؛ تربیت كادرهای واجد شرایط برای آموزش فیزیك با موانع جدی رو به رو شد. قبل از سال 1966 در شهرهایی چون بی‌جینگ در حدود 80% معلمان مدارس متوسطه، تحصیلات دانشگاهی داشتند، بعد از انقلاب فرهنگی فقط در حدود 50 تا 60% این معلمان دارای مدرك دانشگاهی بودند. از سال 1976 به بعد برای بهیود این وضع اقدامات جدی به عمل آمده است. تعداد زیادی از فارغ التحصیلان دانشگاه‌ها و دانشكده‌ها به كادر تدریس در مدارس متوسطه گمارده شدند. همچنین اقداماتی در جریان است تا مقام اجتماعی معلمان كه در جریان انقلاب فرهنگی خدشه‌دار شده بود به آن‌ها باز گردانده شود.

5. نقاط قوت و ضعف آموزش فیزیك در چین

میزان تحقق برنامه‌های درسی فیزیك در مدارس متوسطه و دانشگاه‌های چین، كاملاً خوب است، و دانش آموختگان نیز در حل مسایل كاملاً ورزیده‌اند. اما این آموزش از لحاظ ارتباط قوانین فیزیك با پدیده‌های روزمره فیزیكی دارای وسعت كافی نیست. در نتیجه فارغ التحصیلان برای تعمیم دانش حود به مسائل عملی، آموزش كافی نمی‌بینند. این اشكال در واقع جنبه جهانی دارد، تنها شدت و ضعف آن در كشورهای مختلف فرق می‌كند. در چین 95% از فارغ التحصیلان مدارس متوسطه، به تحصیلات عالی ادامه نمی‌دهند؛ بنابراین تربیت آن‌ها در دوره متوسطه، برای اجرای وظایف اجتماعی، دارای اهمیت است. به عبارت دیگر، هدف اولیه آموزش متوسطه، آماده كردن دانش آموزان برای ورود به دانشگاه نیست بلكه برای ورود به جامعه است.
معمولاً دانشجویان رشته فیزیك، در محاسبات كمی مربوط به مباحث نظری خوب‌اند و مهارت آن‌ها در ریاضیات نیز ( در سطح عملی) كاملاً رضایت‌بخش است. مدرسان بیشتر تمایل دارند كه مسایل پیچیده فنی را برای دانشجویان حل كنند، در نتیجه از جنبه‌های كیفی یا مفهومی قوانین فیزیك غافل می‌مانند. برای اینكه دانشجویان در تحلیل مسایل فیزیكی پیشرفت كنند، باید تركیبی از روش‌های كمی و كیفی را به كار ببرند و بتوانند قبل از انجام محاسبات كامل، مرتبه بزرگی پاسخ‌ها را تخمین بزنند. به عقیده من در چین بر این جنبه از آموزش فیزیك به قدر كافی تأكید نمی‌شود.
تمامی درس‌ها در كلاس‌های دو ساعته ( با 10 دقیقه تنفس) تدریس می‌شوند. معمولاً مدرس از پیش همه مطالب مربوط به درس را كاملاً آماده می‌كند؛ سپس این مطالب به ترتیب همراه با تضیحات شفاهی روی تابلو نوشته می‌شوند و دانشجویان از روی آن‌ها یادداشت بر می‌دارند. بنابراین مدرس به ندرت در كلاس‌ها دچار اشتباه می‌شود. اما در صورت اشتباه با انتقاد دانشجویان، كه به طور طبیعی آن را حمل بر عدم آمادگی قبلی وی می‌كنند، مواجه خواهد شد. این انتقاد ممكن است به نظر سرپرست بخش هم برسد و وی نیز در این مورد به مدرس تذكری بدهد. بعضی متخصصان آموزشی عقیده دارند كه این نحوه آموزش قوه ابتكار را از معلم می‌گیرد و خلاقیت دانشجو را بر نمی‌انگیزد. من شخصاً این نظر را تأیید می‌كنم.
برای برانگیختن خلاقیت در امر آموزش فیزیك، باید وضع موجود را در اكثر دانشگاه‌ها، كه در آن‌ها مدرسان فیزیك به طور فعال در تحقیق شركت نمی‌كنند، بر هم زد. در شرایط موجود اعضای هیئت علمی از تحولات سریع در حوزه‌های تخصصی خود به دور می‌مانند و در نتیجه تجربیات ارزشمندی را در زمینه كشفیات جدید از دست می‌دهند. به همین ترتیب دانشجویان نیز از یك محیط آموزشی كاملاً خلاق محروم می‌مانند. امروزه سیاست سنتی جدا كردن تحقیق از آموزش ( كه امر تحقیق در مؤسسات تحقیقاتی تمركز باید و امر آموزش در مدارس هدایت شود) تحت تجدید نظر است، و امید می‌رود كه سیاست‌های مترقیانه‌تری اتخاذ شوند.
در مدارس متوسطه و دانشگاه‌ها تعداد ساعات كلاس‌ها خیلی زیاد است؛ كلاس‌ها به طور متوسط روزانه هفت ساعت در ایام هفته و چهار ساعت اضافی در روزهای شنبه دایرند. انجام تكالیف و همچنین آماده شدن برای آزمون بار اضافی دیگری بر دوش دانشجویان است. تحت چنین شرایطی دانشجویان به ندرت فرصت پیدا می‌كنند كه در فعالیت‌های فوق برنامه شركت كنند. با وجود این به نظر می‌رسد كه دانشجویان دانشگاه‌های چین برای انجام این وظیفه دشوار كاملاً آمادگی دارند. در واقع، بعضی حتی فكر می‌كنند كه وظایف تحصیلی دانشجویان، از دانش آموان سبك‌تر است.
آزمون‌ها نیز ظاهراً بیش از آنچه باید در زندگی دانشگاهی دانشجو مؤثرند. چون نتایج آزمون‌ها اغلب به عنوان ملاك اصلی توانایی وی تلقی می‌شوند، لذا آماده شدن برای امتحان قسمت عمده وقت دانشجو را به خود اختصاص می‌دهد. من شخصاً معتقدم كه تعداد آزمون‌ها در مدارس خیلی زیاد است و آماده شدن برای آزمون كلیه فعالیت‌های دانشجو را تحت الشعاع قرار می‌دهد. در نتیجه، دانشجویان به سختی مجال مطالعات مستقل یا پرداختن به برنامه‌های خاص را پیدا می‌كنند.
بعد از ذكر بسیاری از نارسایی‌های آموزش فیزیك لازم است به یك نكته مثبت هم اشاره كنم. در حال حاضر، نظام آموزشی چین بیشتر از هر زمان دیگری پذیرای اصلاحات است. همچنین، علی‌رغم تمام این نارسایی‌ها، جمهوری خلق چین از بدو تأسیس تاكنون ده‌ها هزار معلم و فیزیك‌دان ( منجمله فیزیك‌دان‌های برجسته‌ای در تحقیقات عملی و نظری) تربیت كرده است. البته، اصلاح شیوه‌های آموزشی فیزیك یقیناً به پیشرفت و تحقیق برنامه‌های اعلام شده دولت چین در زمینه امروزی كردن صنایع، كشاورزی، دفاع ملی، علوم و تكنولوژی كمك خواهد كرد. من امیدوارم كه این مقاله باعث شود تا فیزیك‌دان‌های سایر كشورها نیز به امر آموزش فیزیك در چین توجه كنند.